کد مطلب:106585 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:155

خطبه 200-در خانه علاء حارثی











[صفحه 29]

از خطبه های آن حضرت است. امام علیه السلام هنگامی كه در بصره به عیادت یكی از اصحابش به نام علاء بن زیاد حارثی رفت و خانه ی پهناور و وسیع او را دید، چنین فرمود: استهام بك: تو را به راهی كه بر طبق هوای نفست می باشد برده است، و سرگردانیت را در سرزمین گمراهی برایت آراسته است. جشوبه الماكل: زبری و درشتی خوراك، و به طعامی كه بدون نان خورش باشد طعام الجشب گویند. تبیغ: به هیجان آمد (با این خانه بزرگ و پهناور در دنیا چه می كنی؟ با این كه در آخرت نیازمندتری؟ آری، مگر این كه بخواهی به این وسیله به آخرت برسی، مهمانداری كنی، و پیوند خویشاوندی برقرار سازی و حقوق لازم را آشكارا به مصارفش برسانی، در این صورت است كه با داشتن این خانه به آخرت خود رسیده ای. علاء به آن حضرت عرض كرد: ای امیرمومنان، از برادرم عاصم بن زیاد شكایت دارم، امام فرمود: مگر چه كرده است؟ علاء جواب داد: گلیمی بر تن پوشیده و از دنیا كناره گیری كرده است. فرمود: او را نزد من بیاور، هنگامی كه آمد، امام به او فرمود: ای دشمنك جان خود! شیطان پلید خواسته است تو را سرگردان و شیفته گرداند، آیا بر خانواده و فرزندان خود رحم نمی كنی؟ آیا خیال می كنی كه

خداوند چیزهای پاك را بر تو حلال كرده ولی نمی خواهد كه از آن استفاده كنی؟، تو در نزد خدا كوچكتر از آنی. عاصم عرض كرد: ای امیرمومنان، تو چرا لباسهای زیر پوشیده و از خوراكیهای درشت و غذای ناگوار مصرف می كنی؟ حضرت فرمود: وای بر تو! من مثل تو نیستم وظیفه من غیر از شماست زیرا خداوند بر پیشوایان حق واجب كرده است، كه خود را با بینوایان و ناتوانان جامعه هماهنگ كنند تا این كه ناداری فقیر، او را به هیجان نیاورد و در نتیجه نافرمانی كند و هلاك شود.) امام (ع) در این خطبه علاء بن زیاد را مورد خطاب قرار داده و از او در مرحله اول به طریق استفهام انكاری و سرزنش می پرسد كه چرا خانه ی زیبای خود را این چنین باعظمت ساخته است، با آن كه این كار بر خلاف زهد در دنیا و توجه كامل به آخرت است. و در مرحله ی بعد به گونه ی سوال با استفهام تقریری برای او ثابت می كند كه در آخرت نیاز او به چنین خانه ی وسیعی بیشتر خواهد بود، به عبارت دیگر امام (ع) می خواهد به علاء چنین بگوید كه: اگر این همه ثروت و مالی را كه برای ساختن این بنا خرج كرده ای، در راه خدا صرف و خرج می كردی، سزاوارتر و احتیاجت به آن در آخرت بیش از این خانه وسیع دنیا بود. چنان كه در

متن خطبه در این نسخه جمله ی دوم نیز به طریق استفهام و با همزه شروع شده شارح پس از آن با همین تقدیر جمله را شروع كرده، تذكر داده است كه این گونه (با همزه) نیز روایت شده است و بلی...: امام (ع) با این جمله صحابی خود را راهنمایی می كند كه می تواند تقصیری را كه از جهت آخرت با ساختن چنین منزل وسیعی مرتكب شده با انجام دادن كارهایی برای آخرت و خدا، جبران كند و خود را به مقام قرب الهی نزدیك كند و آن اعمال نیك را برشمرده است. مطالع الحقوق، مقصود راههای شرعی مصرف مال از قبیل زكات و صدقه و جز اینهاست، و روشن است كه وقتی در آن خانه این حقوق واجب را رعایت كند، در آخرت هم به خانه ای چنین بزرگ و با عظمت خواهد رسید و این كارها باعث نزدیك شدن او به خداوند می شود. علی به، او را بیاورید. این كلمه معمولا به جای فعل امر می آید (اسم فعل امر است) یعنی جیئوا به. (عدی) مصغر عدو است و اصل آن عدیوو، بوده است كه یكی از دو، واو آن، به منظور تخفیف حذف شده و دیگری به یاء تبدیل و در یاء تصغیر ادغام شده است. علت تصغیر این كلمه آن است كه شیطان او، نتوانسته است وی را به گناه بزرگی بكشاند، چون از در نیرنگ و فریب بر او وارد شده و خود را به هیات ص

الحان درآورده، لذا او را به كاری وا داشته است كه اگر چه با آن كار، از جاده مستقیم شریعت منحرف شده ولی به سلامت نزدیكتر است، و به این مناسبت، شیطان او نسبت به شیطان دیگری كه انسان را به گناه كبیره می كشاند كوچك است، و او خود نیز به جهت این كه چنین وسوسه و فریبی را پیروی كرده دشمن كوچك خود محسوب می شود. بعضی گویند: علت تصغیر آن، حقیر شمردن عمل اوست زیرا كه از روی جهل و ناآگاهی در پی این كار رفته است. علت این كه امام عاصم بن زیاد را از این رویه باز داشته، این است كه ترك دنیایش واقعی و به راهنمایی عقل نبوده است، بلكه هوای نفس با مشاركت عقل وی را بر این عمل وا داشته است، و لازمه ی چنین ترك دنیائی معطل ماندن بسیاری از حقوق واجب شرعی است. لقد استهام بك الخبیت امام (ع) در این جمله به نخستین مطلب فوق اشاره فرموده است كه: این روش با هدایت كامل عقل نبوده، بلكه با شركت شیطان صورت گرفته است، و با جمله: اما رحمت اهلك و ولدك حقوقی را كه به دنبال چنین رفتاری ضایع می شود كه حقوق خانواده و فرزندان باشد، بیان فرموده است. اتری الله... ذلك، حضرت با بیان این جمله عاصم را بر چنین زهدنمایی توبیخ و سرزنش فرموده، چنان كه خداوند متعال

می فرماید: (قل من حرم زینه الله التی اخرج لعباده و الطیبات من الرزق) خلاصه این كه ترك دنیا به عنوان كلی مطلوب شارع نیست زیرا اسلام هستی جهان را در پرتو نظمی می داند كه با تشریك مساعی افراد انسان در آباد كردن دنیا و انجام دادن كارهای نیك برقرار می باشد، در صورتی كه ترك دنیا و مهمل گذاشتن آن این نظم را كه باعث بقای عالم هستی است از بین برده و با آن مخالف است، آنچه را كه شرع مقدس می پسندد و به آن امر می كند آن است كه انسان باید در رابطه با دنیا میانه روی را پیشه كند و متاع دنیا را در آن راه به كار گیرد كه انبیاء الهی چنان دستور داده اند و از حدودی كه خداوند متعال به وسیله پیامبران خود امر كرده تجاوز نكنند، چنان كه امام علی (ع) با منع كردن این مرد از روشی كه پیش گرفته بود، به این مطلب اشاره فرموده است. در این جا شارح به معرفی روشهای سالكان طریقت پرداخته و آنها را به دو قسم تقسیم كرده است: 1- گروهی از آنان به بی نوایی و فقر خو گرفته و به كلی از لذات جهان دست برداشته اند. 2- دسته ی دیگر كسانی هستند كه عیاشی و لذتجویی در دنیا را پسندیده اند. بدیهی است آنچه را كه سالكان حق بین پسندیده و تمایل به فقر و دوری از دنیا پ

یدا كرده اند، بر خلاف شرع نیست زیرا آنان به رموز و اسرار آن آگاهی داشته و می دانند كه این روش از طریقه رفاه طلبان و مترفان، به سلامت و نجات نزدیكتر است، به علت این كه اصولا عیاشی و رفاه طلبی میدان فعالیت شیطان است. سیره ی پیامبر و علی (ع) و جمعی از بزرگان صحابه نیز بیشتر برگزیدن فقر و ترك تجملات دنیا بود، در حالی كه در سیاستهای كشوری و رعایت مصالح اجتماعی با اهل دنیا همكاری كرده و از جامعه و مردم كناره گیری نداشتند. نتیجه ی اعتراض عاصم بن زیاد بر علی (ع) كه او را از این گونه زندگی نهی كرده بود آن است كه وی خود را در مورد ترك دنیا با آن حضرت مقایسه كرده بود و با این بیان اعتراض را اظهار كرد كه: حال كه مرا از ترك دنیا منع می كنی پس خود چگونه این روش را در پیش گرفته ای؟ با آن كه تو مقتدا و پیشوای من هستی و چنین زندگی داری من نیز لازم است كه در این جهت مثل همه ی جهات از تو پیروی كنم. امام (ع) در پاسخ او جوابی اقناعی فرمود: كه میان من و تو فرق بسیاری است، زیرا: من وظیفه ی خطیر امامت و رهبری امت را بر دوش دارم و بر هر پیشوایی لازم است كه خود را با پایین ترین طبقات جامعه بسنجد و خویشتن را با آنها در وضعیت زندگی همس

نگ قرار دهد، تا آن ناداری بی نوا او را به هیجان نیاورد، چنان كه بردباری خود را از دست دهد و در نتیجه كافر و بی دین شود یا لااقل به گناه و فسق و فجور كشانده شود، قابل توجه است كه امام علی (ع) قبل از خلافت ظاهری نیز همین حالت را داشت و با زندگی ساده و دور از لذات و تجملات دنیا به سر می برد. شارح در مقام كیفیت پاسخ امام در مقابل اعتراض عاصم می گوید: پاسخی كه از متن سخن امام برمی آید جوابی اقناعی است كه در خور فهم طرف بوده ولی جواب تحقیقی چیزی است كه ما قبلا در شرح ذكر كرده ایم كه: علت اتخاذ این روش، سالم ماندن از تمام خطرات مادی و معنوی است. اما فرق بین امام و عاصم در پیروی از این طریق آن است كه: عاصم این راه را با ناآگاهی به راه و رسم و اسرار آن در پیش گرفته، علاوه بر آن كه حقوق خانواده و فرزندان خود را نیز ضایع كرده است، از این رو ترك این گونه زندگی برای او بهتر است. و توفیق از خداوند است.


صفحه 29.